از قلب من یه پنجره وا کن به پنجره فولاد؛ من دل دادم دل منو پیدا کن توو صحن گوهرشاد. من غلامتم تو مولایی، من هلاکتم تو لیلایی، من کوچیکتم تو آقایی، تو آقایی...
کبوترم؛ ولی پی آب و دونه نیومدم، تو رو میخوام، میدونی که بی بهوونه نیومدم.
از لطف تو دوباره میبینم دلم توو ایوونه، خوب میدونم تووی حرمت امشب یه دنیا مهمونه، باز اومدم توو سایهء پناه تو امام رضا، برام بسه یه گوشهء نگاه تو امام رضا.
من به دام تو تا افتادم در کنار تو چه آزادم من آهوی تو، تو صیادم، تو صیادم...
جا خوش کرده نگاه من کنج تالار آیینه، چشم قلبم گوشهء رواق تو بهشت رو میبینه.
همه میگن زائر تو خدایی زائر خداست، باب الجواد راه ورودی ما به دل شماست. بی عناییت زمین گیرم، از کسی حاجت نمیگیرم، بی شفاعتت نمیمیرم، نمیمیرم، نمیمیرم...
بس است دوری و هجران رهی نشانم ده
برای طی مسیرت ز نو توانم ده
میان روضهء مادر برای یک دفعه
نخی ز شال عزایت، تو ارمغانم ده
-----------------------------
به شهر فاطمیه با صدای گریهء مهدی
سروده های دل من پر از حرارت و گرماست
بندهء من
تو هنگامی که به نماز می ایستی من چنان گوش به سخنانت می دهم که گویی همین یک بنده را دارم ولی تو چنان غافلی که گویی صدها خدا داری.
اگر آنان که از من روی بر می تافتند میدانستند که چقدر مشتاقشان هستم، هر آن از شوق جان میباختند.
هستم کنار پنجره تنها بدون تو
در انتظار محنت فردا بدون تو
خاکسترم ز آتش دوزخ برون مباد
گر پا نهم به جنت اعلا بدون تو
جز غم کسی به خانهءدل سر نمیزند
شادی حرام گشته به دلها بدون تو
تنها به شوق دیدن روی تو زنده ام
ورنه که سیرم از همه دنیا بدون تو
ای جان گرفته عیسی مریم ز خنده ات
جان کندن است هر نفس ما بدون تو
آری اسیر پنجهء پاییز می شود
هر غنچه ای که لب بکند وا بدون تو
احیا گر معارف دین خدا تویی
یعنی که دین نمیشود احیا بدون تو
....