هر وجب از این زمین پر از غم و رنج و بلاست
دیگه طاقت ندارم به من بگو اینجا کجاست
که به لب رسیده جونم
جون دخترت سکینه
حاجتم فقط همینه
بیا برگردیم مدینه
__________________________
ستاره مثل تو، شب نداره
نغمه یارب، رو لب نداره
هیچ برادری مثل تو حسین
خواهری مثل زینب نداره
__________________________
کاشکی می شد بیام و،
کربلاتو ببینم
بیام پایین پای،
علی اکبر بشینم
دلای زار، هزار هزار،
جا مونده تو بین الحرمین
به یا اباالفضل و یا حسین
یا صاحب الزمان
چه طولانی شد
این عطش
چه طاقت سوز شد
این تشنگی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیریست که دلدار، پنهان ز نظرهاست، دلها سوزانند و چشم ها تر، جگرها خون، قلبها درتپش فراق، تا روزی، ظاهر شود در نظرها.
ای غیب از نظر به خدا می سپارمت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بهار بی خزان من
بـلای تو بـه جـان من
دیده من به راه تـوست
ایــــن دل نـــاقـــابل مــن
مــشتـری نـــگاه تـــوســت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرزویــم از شـکـفـتن اســت
در قدمت جان سپردن است
بـهشت من با تو بودن است
بیا گل نرگس
بیا گل نرگس
بیا گل نرگس
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگـر مـــرا صــدا کـنی
دلـم پــر از صـفا کـنی
چه می شود تـفقدی
به حـال این گدا کـنی
جود و کرم از تو آیتی
تو ثمر هر عبادتی
کعبه من
کعبه من
کعبه من کن عنایتی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای عــشق آسـمونـی
دوســتـت دارم مـی دونـی
الهی من فدات بشم
تـــو مــــوسـم جَــــوونـی
مـن کـه نـدارم از در خونت نشونی
تـا کی منو دنبال عـشقت می کشونی
مهدیا عشق تُو تو دل من زده جَوونِه
باز این دلم گرفته برات بَهونه
من مستِ مستِ مستم
پــیمـونــه تــوی دســـتم
با این که هر چی هستم
عـشقت رو می پـرستم
بخوای نخوای گدای می خونتم من
به جون هرچی مَرده دیونتم من
خراب اون نگاهای مستونتم من
مولانا یا ابا صالح.
همین:
افتتاحیه وبلاگ ققنوس
میلاد روح الله حضرت عیسی بن مریم را به تمام یکتا پرستان عالم تبریک میگویم
و اما:
اگر عیسی نفسش حق بود و مرده زنده کرد
زیر لـب یا عـلی گـفت و مـدد از عـلی گرفت
الآن که در حال تایپ اولین صفحه رسمی وبلاگم هستم احساس خوبی دارم راستش من اطلاعات زیادی از طراحی و ساخت وبلاگ ندارم و یک موقع مشکلی دیدید لطف کنید و بهم تو بخش نظرات اطلاع بدین. پیشاپیش ازتون ممنونم.
امروز سری به این ور و اون ور جهان اینترنت زدم و کنکاشی تو این دنیای مجازی کردم و با سایت ها و وبلاگ های زیادی آشنا شدم که در سمت راست به نمونه هایی که به دلم چسبید اشاره کردم و داخل لینک گذاشتم. بیشتر توی پارسی بلاگ سیر کردم و بعد یک سری به سایت اندیشه قم که مربوط به مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه قم بود زدم.
(اگه خواستید یه سر بزنید توی لینک، اندیشه قم گذاشتم)
یک سوال شرعی کردم تا جوابش رو به ایمیلم بفرستن. قصد تبلیغ ندارم اما نمیشه از طرح سایت و مطالب ارزندش گذشت که واقعا مطالب متنوعی داشت.
دارم فکر می کنم که وبلاگم رو پیرامون چه موضوعی ادامه بدم که هم جذاب باشه و هم خداپسند؟ (لطفا منو توی این تصمیم کبری یاری بدین)
همین:
با سلام خدمت شما کاربر گرامی
از این که ما رو لایق انتخابتون دونستید متشکرم.
بهتره به هدفهایی که باعث شده ما الآن کنار هم باشیم و به وسیلهی چند خط یادداشت با هم غیر مستقیم رابطه داشته باشیم اشاره کنیم:
1- میخواستم به نوعی با یک عالمه کاربر اینترنتی رابطه داشته باشم، و با هم دوست بشیم. شاید ما، هم سن و سال همدیگه نباشیم، اما وجوه مشترک دیگه ای باهم داشته باشیم. اسم من...، اصلا اگه می خواین مشخصات منو بدونید روی مشخصات مدیر(سمت راست صفحه) کلیک کنید تا مشخصات من رو براتون نشون بده، بعد می مونه این که من شما رو چطور بشناسم؛ این مشکل هم رفع شده، (آخر هر بخش نوشته «نظرات شما» برای ارسال کردن خاسته هاتون باید روی اون کلیک کنید.) این هم از این.
2- در ضمن می خواستم حرفهام رو یک جایی بزنم و جایی بهتر از وبلاگ پیدا نکردم تا عقده های زبونم رو اونجا باز کنم.(شما هم اگه یک جایی مطلب دارید در بخش نظرات آدرسش رو بنویسید تا ما هم مزاحمتون بشیم و اگر ندارید توی همون بخش «نظرات شما» چند خطی بنویسید تا ما هم بی نصیب نباشیم).
3- سوما برای اینکه هیچ جا نمی تونستم اینطوری روان و شیوا حرفهام رو بزنم یه جایی که کلمه های قلمبه سلمبه و قواعد و صرف و نحو و... توش حاکم نباشه، و هزاران دلیل دیگه که نه اینجا جاشه و نه الآن وقتش.
در ضمن از مدیر پارسی بلاگ و دوستاش که بانی این کار خیر شدن که ما الآن کنار هم باشیم، متشکر و ممنونم.
«موفق و موید باشید»
مهدیا مهر تو دریا دل ما چون ماهیست
مـاهی از آب چـو گـردید جـدا می مـیرد