سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، خونخواهِ [بحقّ] است و خونخواهی [بحق] را دوست دارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
مشخصات مدیروبلاگ
 
محمّدمهدی[603]
قم عرفات است و منای دلم، حضرت معصومه صفای دلم.

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

پیوند دوستان
 
عاشقان ((( لــبــخــنــد قـــلـــم ((( لنگه کفش یک نکته از هزاران منتظر ظهور جاده های مه آلود وبلاگ سازمان بسیج مستضعفین basij مهندسین پلیمر جبهه وبلاگی غدیر مهر بر لب زده رقصی میان میدان مین ****شهرستان بجنورد**** آقاشیر جاده خاطره ها .: شهر عشق :. سالک فقط عشقو لانه ها وارید شوند منطقه آزاد نور اهلبیت (ع) انسان جاری دهیاری روستای آبینه(آبنیه) روستای زیارتی وسیاحتی آبینه(آبنیه)باخرز با نام تو ای تنهاترین شبستان برادران شهید هاشمی روشن تر از خاموشی عشق توشه آخرت ღ♥ღحرف دلღ♥ღ تاریخ مصرف @@@باران@@@ دریای دل پرهیزگاران، جوانمردان واقعی ... اواز قطره رشادت نهِ/ دی/ هشتاد و هشت آ ینه ایرانی یعنی عشق اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما... اخراجیها نوری چایی_بیجار آقازضا دسته سومی ها مجموعه مقالات رایانه خط بارون پر شکسته خوش مرام Sea of Love موهیول عکس میخوای کلیک کن *مظلومیت اهل البیت(علیهم السلام)* مندیر الکتروتکنیک سلام بر عزیز دل حیدر عاشق خدا ESPERANCE صبح دیگری در راه است .... همسفر عشق همه رقم مفت!!!!! علوم و معارف اسلام fazestan راه را با این (ستاره ها) می توان پیدا کرد خادمین کهف الشهداء او خواهد آمد اسیر عشق... شرکت نمین فیلتر .: بادکنک سبز :. شمیم ولایت پایگاه بسیج شهید حسین ناصرخاکی کرج دکتر علی حاجی ستوده من هیچم فروشگاه نرم افزار موبایل پسران جوان نارستان دیـــــــار عـــــــاشـقـــــان ایــ عزیـــــز ـــــــران عاشقان علی و فاطمه دل بارانی سایبان راه نشانم بده ... موقتاً بدون نام اولی الابصار طلبه میلیونر رویای معین سوز و گداز به سوی ظهور نـــــــــور خـــــــدا شکوفه های بهاری یا ضامن آهو درباره ی رپ و دوست شدن با شما هزاره

چند روزیه که از سفر اومدم. از یه جایی که فهمیدم رویای ناتمامم ساعات در حرم بود، باقی عمر اما، افسوس بود و کابوس.

شعری که گذاشتم یه شعر عاطفیه که دلو می بره به حریم هشتمین آفتاب ولایت علی ابن موسی الرضا(ع). خودم که باهاش خیلی حال کردم شما رو نمی دونم.

دلم بود و حرم بود و امامم بود و تنهایی

حرم قبله، حرم کعبه، عجب احرام زیبایی

به کنج دنج یک حجره، تماشا داشت اوج او

دلم را کرد اقیانوس، موسیقی موج او

دورکعت گریه سر کردم، دورکعت خاک گل کردم

دو رکعت با تمام سنگ هایش درد دل کردم

لباس اشک آماده، سرم از شرم افتاده

همیشه سنگ فرش او برایم مهر و سجاده

زیارتنامه می خواندم، دلم گرم زیارت شد

نگاهم خورد بر قبرش، نمی دانم جسارت شد؟

به پای پنجره فولاد، دل روی دل افتاده

گذار کشتی طوفان زده بر ساحل افتاده

نفس پشت نفس، ایوان به ابوان سیر می کردم

گلاب چشم هایم را برایش خیر می کردم

تمام صحن ها را مست بوی عود می دیدم

پریدم ناگهان از خواب، رویا بود می دیدم

دوباره چشم را بستم ، دوباره جستجو کردم

دوبار خواب را از رد پا تا صحن بو کردم

بیا، پیراهنم بو کن، هنوز عطر حرم دارد

فقط ایوان و سقا خانه و یک صحن کم دارد

***
تو که هر شب می سوزه صد تا چراغ دور و برت

یا امام رضا بگو، غریب تویی یا مادرت؟


87/7/19::: 7:1 ع
نظر()
  

سلام بر تو و سلام به اون چشمی که به دنبال نیم نگاهی از توست.
سلام به تو و سلام به اون دلی که در تب و تاب وصال توست.
سلام به تو و سلام به اون آینه ای که در التهاب دیدن توست.
سلام به تو و سلام به اون پاهایی که به شوق رسیدن به تو می شتابن.
سلام به تو و سلام به اون منتظری بی دلی که عاشقانه دعای سلامتی تو رو می خونه.

اگه این دل مبتلاته حق داره به ولله
 اگه این سر خاک پاته حق داره به ولله
 آخه ارباب مایی میخوامت یه دنیا
خداییش با صفایی میخوامت یه دنیا
 خداییش عالم از تو بهاره بهاره
بهتر از تو خدا کس نداره نداره
گل ز صحن امام رضا می چینم ایشا الله
یه سحرگاهی آقامو می بینم ایشا الله 


اللهم عجل لولیک الفرج
دلم دوباره گرفته، یه شب جمعه ی دیگه تو راهه. دلم بد جوری هواتو کرده. خداییش خیلی خاطرخواهتیم.
 کی می آی ببینیمت؟ کی میشه توی یکی از این تقویم ها بنویسن تعطیل روز ظهور حضرت ولی عصر(عج). تقویم را ورق بزن و انتخاب کن، این جمعه ها برای تو تعطیل می شود.
آقاجان صبح جمع ندبه خواندن تا به کی؟ چی میشه یکی برای «أین بقیة الله» که هر صبح جمعه می خونیم یه جوابی پیدا کنه؟


87/5/1::: 6:11 ع
نظر()
  
بسم الله الرحمن الرحیم
برای چند دقیقه فقط به اسم فاطمه فکر کردم،اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که چقدر این اسم قشنگه و زیباست..یه هارمونی خاصی تو هجی کردن این اسم وجود داره و آرامش عجیبی به آدم دست میده.

خداوند بلافاصله پس از امر به پرستش خویش، به احسان نسبت به والدین توصیه می فرماید:«و پروردگار تو حکم فرمود که جز او هیچکس را نپرستیدو به پدر و مادر نیکی کنید. چنانچه هر دو یا یکی از آنها پیر و سالخورده شدند، کمترین کلمه ای که باعث رنجش ایشان شود، مگویید! و آنها را از خود مرانید! و با ایشان از روی احترام و اکرام سخن بگویید! و پر و بال تواضع را با کمال مهربانی برای پدر و مادر بگستران! و...». یکی از ویژگی های بارز تشرف یافتگان به محضر امام زمان(عج) احترام به حقداران، به ویژه پدر و مادر، میباشد؛ تا جایی که روحیه تواضع و فروتنی ایشان در مقابل والدین مثال زدنی است.

دعا برای فرج تا همیشه وِرد لب ماست           میــان روضـه مــادر زمــان دیــدن آقـــاسـت
بـه شهر فاطمیـه باصـدای نـالـه مهـدی           سروده های دل ما پر از حرارت و گرماست

حاج آقا فخر تهرانی
در مسیر خود به حاج آقا قخر تهرانی برخورد کردم. به او گفتم «آیت الله بهاء الدینی به من فرمود: ْحاج آقای فخر آدم به دردخوری است. امسال در مکه معظمه در مجلسی که امام زمان تشریف داشتند،‏ نام افراد برده شد که مورد عنایت آقا بودند. از جمله آنها حاج آقای فخر بود. ْ حالا بگو بدانم چه کرده ای که مورد عنایت حضرت واقع گشته ای؟»
...گریه کرد و گت:«کاری نکرده ام. جز اینکه خدمتگزار مادر پیر و زمین گیمر شده ام و تمام امور او، حتی حمام و شستو شوی او را خود به عهده گرفته ام. گمان کنم خدمتم به مادر مرا مورد عنایت حضرت قرار داده است.»


87/3/30::: 7:58 ع
نظر()
  

 

زیبایی انتظار به این است که عاقبت منتظر را به مقصود و محبوبش می رساند. مطمئن باشیم که اگر کسی انتظار را در وجود خویش معنا کند و خالصانه در این راه فداکاری نماید‏، به طور قطع منظور نظر امام زمان(عج) قرار خواهد گرفت و آن بزرگوار دیر یا زود به کلامی یا پیامی یا نگاهی خاطرش را شاد و قلبش را خشنود خواهد ساخت. چرا که به فرموده امام سجاد(ع):«انتظار ظهور، از بزرگترین راه‎های رسیدن به ظهور است.»

ممکن نیست کسی به جستجوی حقیقی آن حضرت برآید و منتظرانه در راه مورد رضایت او قدم بردارد و سرانجام به همه مقصود خویش یا مقداری از آن دست نیابد.

 

یا مهدی ادرکنی

نـه شرم و نه آر داریـم از تو         اما گله بی شمار داریم از تو

ما منتظر تو نیستیم آقاجان.        امـا هـمه انتـظار داریـم از تـو

 سید کریم پینه دوز

در گوشه ای از بازار تهران به پینه دوزی و پاره دوزی مشغول بود و از این را امرار معاش می کرد. نامش کریم و شهرتش محمودی و چون از سادات بود، او را سید کریم می گفتند. بزرگمردی که از راه توسلات مدام در هر صبح و شام به ساحت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به مقامی بار یافته بود که امام زمان (عج) به طور هفتگی برای او وعده دیدار، قرار داده بود.

امام زمان روحی فداه به مغازه او تشریف آورده بود و در کنار سید کریم نشسته بود. سید کریم نیز در حالی که در حل گفت و گو با آن حضرت بود. در حین گفت و گو حضرت به او فرمودند:«سید کریم! آیا کفش مرا هم تعمیر می کنی؟» و او بلافاصله از روی صداقت گفته بود:« آقاجان! با کمال منت به چشم! اما چون قول داده ام‏، ابتدا باید این کفش را بدوزم» دقایقی دیگر حضرت فرمودند: « آیا کفش ما را هم می دوزی؟» و سید بلافاصله گفت: منت دارم! اما پس از این کفش. بار دیگر حضرت تقاضای خود را تکرار فرمودند و سید کریم دیگر طاقت نیاورده بود. برخاسته بود و مولا را در آغوش گرفته و پیشانی اش را بوسیده و گفت بود: من غلام و نوکر و خاک پای شمایم، این همه مرا امتحان نکنید! اگر یکبار دیگر تقاضای خود را بفرمایید و مرا شرمنده خود کنید، من هم مردم کوچه و بازار را خبردار می کنم که شما در مغازه من هستید. و آنگاه حضرت او را دلداری داده و عمل او را در تعهد به قول و پیمان، تایید فرمودند.

 

پی نوشت:

      - به نقل از حضرت استاد شیخ کاظم صدیقی.

 


  

یه شعر زیباست که حاج سید مهدی میرداماد مداحی کرده و مربوط به ایام سوگواری صدیقه کبری (س) و خوندنش هم خالی از لطف نیست.

شهر مدینه با همه زیبایی و صفا
جولانگه ستم شده، آبستن جفا

( پیغمبر تازه از دنیا رفته، بدنش روی زمینه. کدوم پیغمبر؟ اونکه واسه این مردم این همه زحمت کشید. این همه زجر کشید اون همه اذیت و آزار دید)

دشمن گرفته سخت کمین در لباس دوست
طرح هزار فتنه کشیده است در خفا
مردم چو نقش ها که به دیوار، در سکوت
عترت غریب مانده و قران به زیر پا
نصّ نبی، ولی خدا برده سر به جید
پور ابوقحافه سخت به منبر گرفته جا
ذاغ سیاه و خرمن گل وا مصیبتا
بیگانه جانشین نبی وا محمدا
دندان برای غصب فدک کرده سخت تیز
قول دروغ بسته به پیغمبر خدا

(اینجا می خوام آی نوجوون، آی جوون بفهمی برای کی داری گریه می کنی. اصلا این فلسفه و این رمزو این راز رو بدونی. تو روضه ها، خیلی ها وقتی بحث فدک و کوچه می شه خوب گریه میکنن، اما نمیدونن چرا بی بی رفت فدک رو پس گرفت. بی بی اصلا مگه دنیا می خواست. زهرایی که پیرهنش رو شب عروسی داد. قضیه گرفتن فدک و کوچه بنی هاشم چی بود؟ اگه یه چیزی فهمیدی اونموقع ذوب می شی، آب میشی، اونموقع می فهمی چرا علی بعد از زهرا سرش رو بالا نکرد.

جبرئیل نازل شد گفت با بالهای من بیا حدود فدک رو مشخص ببین، خدا این زمین رو به تو بخشیده تو هم به فاطمه ببخش ـ سوره اسراء آیه 26 (وءات ذالقربی الحقه)ـ  امان امان از این مردم،چه زود فراموش کردند.)

اخراج از فدک شده عمال فاطمه
به اطلاع فاطمه بی اذن مرتضی
اول فدک گرفت سپس خواست بیّنه
این بی عدالتی که شنیده است در قضا

(باورتون می شه تا گفت فدک مال منه، بابام به من داده. گفتن شاهدت کجاست؟ به کی گفتن شاهدت کو)

(همه اهل مدینه می دونن زهرا اگر فدک رو خواست برای دنیا نبود. اون زمانی که فدک مال بی بی بود یکه زره  از درآمد رو هم برای خودش و بچه هاش خرج نکرد. همه رو داد به فقرا. یک شب فقیر از در خونش دست خالی نرفت. خیلی نامرد بودن. خیلی بی حیا بودن)

غصب فدک نبوده روا از کسی که خود
پیراهن زفاف به سائل کند عطا
کفر است خواستن شاهد از کسی
کو را خدا ستوده به تطهیر و هل عطا
بردند حق فاطمه را و به کذب محض
گفتند ارث می نگذارند انبیاء

(گفتند این حرف ها چیه؟ به قول ما جمعش کنید. انبیاء که ارث برا کسی نمیزارن. پیامبر رفت، تموم شد.)

قول دروغ محض و، خلاف کتاب حق
دادند نسبت آنرا به مصطفی،
داوود ارث بهر سلیمان گذاشته
بوده ست قصه زکریا گواه ما

(اینها همه رو بی بی تو خطبه خوند. اون نانجیب، دومی حروم زاده ی ملعون گفت بیا این فدک رو از علی بگیریم. این مردمی که من میبینم اهل دنیان. اگه فدک رو از علی بگیریم دور علی خالی می شه. کسی دیگه دور علی نمی مونه. اما اگه فدک رو فاطمه بگیره، حقّانیت علی به اثبات میرسه. ما دیگه دستمون خالیه. اونقدر تو گوش پیر خرفت اولی ملعون زمزمه کرد دل زهرا رو  خون کرد.)

دشمن دروغ گفت گواهی دهد رسول
زهرا درست گفت گواهی دهد خدا

(اومد تو مسجد با اون حالش،‏خطبه ای خوند شاید نشنیده باشی،‏کاری تو مسجد کرد، همه ی مردم گفتن یا علی،‏یا علی. صدای علی علی رو بلند کرد. اما چه فایده علیش گوشه خونه تنها بود.)

آیا رسول و فاطمه اش از دو ملت اند
یا بود آیه ای که نبی بود از آن جدا
گر قول لا نورّثُ می بود از رسول
آنرا نگفت با علی و فاطمه چرا
باور کنم حضرت صدیقه و دروغ
باور کنم ز عصمت حق گفته خطا
از این گذشته بود فدک ملک فاطمه
فرموده بود شخص پیمبر بدو عطا
ارثی نبود تا که ستانند از بتول
گیرم که بود این سخن ناروا، روا

(وقتی خطبه رو خوند امیرالمؤمنین گفت: اگه می خوای بری یه موقعی برو اولی تنها باشه. اون نانجیب نباشه. اون وسوسه میکنه. اولی نرم تره. ببینه تو رفتی،‏قباله رو پس میده. بی بی رفت،صحبت کرد، عدله شو گفت. نانجیب اولی نرم شد. رد فدک رو نوشت. تو قباله پیچید. گفت برو تا دومی نیومده. ای کاش نمی نوشت. ای کاش اصلا قباله بهش نمی داد. همچین که بی بی رفت. نا نجیب رسید. چه کردی؟ من دادم رفت فدکو. حرف زهرا عین سنده. گفت بی چاره میشیم. اگه فدک مال فاطمه بشه، حقانیت علی ثابته، ما از همه چی ساقطیم.  اولی گفت من نمیدونم. دومی گفت من الآن درستش میکنم. اومد تو کوچه، هنوز دو قدم راه نرفته بود. از اینجا به بعد رو امام حسن می گه: دیدم قدم های مادرم آهسته شد. مادر گفت: حسنم، بیا برو زیر چادرم. دیدم یه قدمی داره جلو میآد. نمی دونم یکی دو جمله رد و بدل شد. یه چیزی محکم به دیوار خورد. دیدم مادرم افتاد رو زمین...  

به کوچه چنان جوجه لرزیدم            زمین خوردن مادرم دیدم 

الهی مادرت جلو چشمت زمین نخوره. بی خود نبود شب شهادتش گفت:

خدا یا کی مرا زخم جفا کشت        غم و غربت کجا آخر مرا کشت

میان کوچه خیلی سالها پیش         خدا یا چادری خاکی...         

 


87/3/17::: 3:18 ع
نظر()
  
<   <<   16   17   18   19   20      >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ اولین فید پیامرسان متعلق به کیه؟ اگر قدیمی تر از این رو دارید بزارید.


+ امشب دو مه دمیده در مکه و مدینه / یا سر زده سپیده در مکه و مدینه.


+ یه نگاهی به آمار بازدیدهای وبلاگم داشتم. دیدم این عکس بیشترین بازدید رو داشته.


+ امروز بعد از مدتها اومدم پیامرسان، چندتا از پیامها رو داشتم واکاوی میکردم... می بینم دوستان قدیمی رفتن، احترامها کم شده. رفاقتها گروه گروه شده... خیلی ناراحت کننده است.


+ نظرسنجی یاهو در رابطه با تاثیر گذارترین شخصیت سال.


+ با رفیقم مرتضی تماس گرفتم، گفت الان کنار کشتی رو به تل زینبیه نشسته، خیلی دلم گرفته...


+ اندر عجایب پارسی بلاگ: خیلی وقتها همهء سایتها باز میشن جز پارسی بلاگ، حالا هر جا که میخوام برم نمیشه، جز پارسی بلاگ.


+ شب سحر شد / شب بخشش گناه بشر شد / نیمهء ماه رمضون جلوه گر شد / آقامون علی پدر شد.


+ اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن...


+ شب دل و دلداره.