خدایا ببخش گناهایی که پرده عصمتم را پاره میکنه، و گناهانی که مانع استجابت دعاهام می شه و اون گناها که امیدم را نا امید میکنه، خدایا هر گناهی که مرتکب شدم و هر خطایی که از من سرزده ببخش. غم بزرگی تو سینمه و حالی خیلی بدی دارم، اعمالم نارسا و ناقصه، زنجیرهای علایق منو به بند کشیدن.
خدا یا به عزت و جلالت قسمت میدم که عمل بد و کارهای زشتم باعث نشه که دعای منو اجابت نکنی، زشتی های پنهانم که تو فقط میدونی منو رسوا نکنه ها، اعمال بد و هر زشتی که توو خلوتهام انجام دادم و نادونی ها و کارهای شهوانی که کردم به زودی عقوبت نکنی.
خدای من، پرودگارا! به غیر تو من کی رو دارم که ازش بخوام غمم رو برطرف کنه؟
خدا یا! بعد از ستمی که به خودم کردم در حالی اومدم در خونه ات که عذر خواه و پشیمونم ، دلم شکسته و توبه کنانم و زار، معترفم به گناهام و از آنچه کردم گریزی ندارم و نه جایی که برای اصلاح کارام به اونجا برم و پناه ببرم. مگر اینکه تو منو ببخشی و در پناه رحمت بی انتهات داخل کنی.
خدا جون! باور کنم که منو تو آتیش میسوزونی؟ من که به وحدانیتت اقرار کردم. خیلی بعیده، تو خیلی کریم تر از اونی هستی که از چشم بندازی کسی رو که پرورش دادیش.
خدای من! باور کنم آتیش قهرت رو به صورتم که به پیشگاهت سجدهء عبودیت کردن، یا زبونی که از روی صدق و راستی به یگانه بودنت اقرار کردن و یا به دلی که از روی یقین به خدایی تو اعتراف کرده، مسلط میکنی؟ نه؛ به ذهن هیچکس همچین فکری هم خطور نمیکنه. چطور ممکنه؟ وقتی که خودت میدونی به بلاها و بد آمدهای کوچیک دنیایی چقدر ضعیفم و بی طاقت، در حالی که رنج کمتری داره، زمانش اندکه، دوامش ناچیزه و مدتش کوتاس. چطوری طاقت عذاب آخرتت رو داشته باشم؟ در حالی که مدت اون طولانی و ابدیه و برا اهل عذاب تخفیفی وجود نداره.
ای سرور من! چطوری تحمل کنم منی که بنده ناتوان و ذلیل و حقیر و فقیر و درموندهء توام؟ در حالی که هیچ کس از آسمان و زمین طاقت اونو نداره؟
ای پرودگار من! دلت میاد منو با دشمنات عقوبت کنی و با اهل عذابت یکی کنی؟ یا منو از دوستان و نزدیکات جدا کنی؟
به فرض اینکه خدای من، آتیش عذابت رو تحمل کنم، چطوری تحمل دوری از تو رو داشته باشم؟ و بگیم که به حرارت آتیشت طاقت بیارم، چطور از لطف و کرمت چشم پوشی کنم؟ یا چطور توو آتیش جهنم آروم باشم در حالی که به عفو و رحمتت امید دارم؟
مولای من! چطوری تو آتیش عذابت میمونم در حالی که به بخشش تو امیدوارم و یا چطور شراره های آتیشت بسوزونه منو وقتی که خدایی مثل تو کریم دارم و ضجه زدن هامو میشنوی، میبینی کجام و میدونی چقدر بی طاقتم. چطور ماموران عذابت شکنجه ام کنند با اونکه میشنوی صدای یارب گفتنم رو؟ هیهات. ما ذلک الظن بک و لاالمعروف من فضلک.
خداااااااااااااااا! رحم کن به کسی که تنها سرمایه اش امید به توست و اسلحه اش گریه است...
اگر تو را نداشتم، بدان خدا نداشتم
آری خدا نداشتم اگر تورا نداشتم
من اسمه دوا علی و ذکره شفا علی
کمیل تو اگر نبود، به لب دعا نداشتم