خارم ولی به دامن جاری بود گلابم
پیش تو، دور از تو چون تشنه بین آبم
خواهی ببر به جنت خواهی بخوان به دوزخ
پیوسته کن عذابم اما مکن جوابم
مهرت گِل سرشتم، ذکرت گُل بهشتم
در زیر سایه تو برتر ز آفتابم
تو می کنی عنایت از لطف بی دریقت
من می کنم تلافی با جرم بی حسابم
محصول من گناه است ، پرونده ام سیاه است
ترسم که شعله خیزد، از پرده حجابم.