ققنوس برگشت
چند ماهی هست که از دنیای وبلاگ دورم.
تو این مدتی که آپ نشدم، رفتم تو خط درس و بسیج و هیئت و طراحی و از این چیزا دیگه.
پای مداحی مداحای قم و تهرون و چندتای دیگه مثل (میرداماد-سلحشور-کریمی-طاهری-میرزایی-مهدوی نژاد-شمس آبادی و...) بودم که خداییش خیلی فاز داده آخریش هم تولد حضرت معصومه(س) بود که میرداماد و کریمی تو قم خوندن و تولد امام رضا(س) که میرداماد و طاهری با هم خوندند.با عشق و اعتقاد قلبیم تو همه مراسمای هیئت تا حالا بوذم و حال کردم.
توی بسیج هم مدتیه بسیج موظف(پاره وقت) شدم و اونجا فعالیت میکنم. وقت آنچنانی نمیمونه تا به وب و اینترنت و بروبچ باحال پارسی بلاگ که تو این مدت شرمندم کردن برسم.
شاید این برگشتن من قاطع نباشه ولی در محفل ما رونق اگر نیست صفا هست.
عشق تکرار آدم و حواست
سیب ممنوعه بهشت خداست
عشق واژه جدیدی نیست
ماجرای قدیمی دنیاست
مثل یک ماه اول ماه است
گاه پیدا و گاه ناپیداست
عشق مشق شب بزرگان است
مثل سجادهای که رو به خداست
..................................................
یا حضرت معصومه
صحن و سرایش حرم مرتضاست مسجد بالای سرش کربلاست
آینههایش همه الماسی است رنگو لعاب حرم عباسی است
اینکه حریمش حرم ماسواست خواهر دردانه و عشق رضاست
نورفشان شب دیجور تو نورتویی، شور تویی، طور تو
کوثر و یاسین تو و اعراف تو عین تویی و شین تویی و قاف تو
ای که صلاتی و صیامٌ علیک حضرت معصومه(س) سلامٌ علیک
دلبر و دلدار دل بی دلان جام جهان، عمه صاحب زمان
آبرویم در پس رسوایی است مستی بدمست تماشایی است
قم عرفات است و صفای دلم حضرت معصومه صفای دلم
مرگ من بود دمی کز تو جدایم کردند درهمان گوشه گودال فدایم کردند
دوستانم که نبودند بگریند به من دشمنانم همگی گریه برایم کردند
من که خود راهنمای همه عالم بودم سـر خونین تو را راهـنمایم کردند
هر کجا خواستم از پای درافتم دیدم کودکان دست گشودند و دعایم کردند
خجلم از تو و این روی امانت هایت بر سر خار دویدند و صدایم کردند
گریه ها داشتم از دوری روی تو ولی خنده ها بود که بر اشک عزایم کردند
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
شهادت مظلومانه هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت بر عموم شیعیان تسلیت باد.
ای راهب کلیسا دیگر مزن به ناقوس
تو گوش کن صدا را نقاره می زند طوس
آیا مسیح ایران کم داده مرده را جان
جانی دوباره بردار با ما بیا به پابوس
مبادا غیرت حیدر بجوشد زخاک کربلا خنجر بجوشد
ما منتظریم تا که محرم گردد هنگامه امتحان میسر گردد
قدت آیینه ای از هشت و چهار است تو که اسمت طلسم ذوالفقار است
بزن کوس ولایت بر زمینها الا سردار سبز سرزمینها
تو تیغ ایلیا درکام داری طلسم اسم احمد نام داری
یا علی جان مقدای من تویی
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند |
آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند |
تو را جنگ جمل خواهد شد ای دوست |
تو شمشیرت مثل خواهد شد ای دوست |